با فراگیرتر شدن استفاده از کامپیوترها، زندگی ما دستخوش تغییرات قابل ملاحظهای شد. ذخیره، پردازش و دسترسی به اطلاعات روز به روز سادهتر و کمهزینهتر شد. گسترش اینترنت و شبکه جهانی وب گام بعدی بود که مدل تعامل ما را با اطلاعات و اخبار متحول کرد. اصطلاح «دهکده جهانی» اشاره به همین موضوع داشت. فضای دیجیتال این قابلیت را برای ما فراهم کرد که به سرعت و سادگی به حجم عظیمی از اطلاعات مورد نیازمان دسترسی داشته باشیم. امروز اینترنت و فضای دیجیتال در زندگی روزمره چنان جایگاهی دارد که حتی قطعی چند ساعته اینترنت هم میتواند زندگی روزمره ما را به طور کامل مختل کند. بسیاری از کسبوکارها برای فعالیت، تبلیغات و تعامل با مخاطبان و مشتریان به این فضا متکی هستند. حضور مداوم کاربران در فضای دیجیتال باعث شده این محیط برای فعالان تبلیغات و بازاریابی نیز تبدیل به یکی از نقاط تماسی مهم و اثرگذار شود. امروزه حتی کسبوکارهای سنتی و غیردیجیتال هم از این فضا برای اطلاعرسانی مؤثر و جذب مخاطبان بهره میگیرند. استفاده مؤثر از این فضا برای مقاصد تبلیغاتی بازاریابی دیجیتال و یا دیجیتال مارکتینگ نامیده میشود. ما در آژآنس تبلیغاتی پرمون طرح در این مقاله به بررسی استراتژی دیجیتال مارکتینگ و نقش آن در فعالیتهای ارتباطی میپردازیم.
برندها با حضور و فعالیت در فضای دیجیتال به دنبال اهداف مختلفی هستند. بخشی از فعالیتهای این حوزه معطوف به اطلاعرسانی و تبلیغات هستند. در این نوع از فعالیتها تلاش میکنیم مخاطبان را نسبت به برند، محصول، خدمات و یا کمپین خود آگاه کنیم. ممکن است استراتژی بازاریابی دیجیتال ما در مقطعی متمرکز بر جایگاهسازی باشد و هدف ایجاد یک ذهنیت پایدار از هویت برند و یادآورهای آن در ذهن مخاطبان باشد. در مقطعی دیگر ممکن است قصد داشته باشیم مخاطبان را نسبت به شرکت در یک کمپین و یا امتحان کردن محصول یا خدمتی جدید مجاب کنیم. در مقاطعی نیز ممکن است هدف صرفاً یادآوری و تقویت برند و محصول آن در ذهن مخاطبان باشد. این قبیل فعالیتها ممکن است ماهیتی مقطعی داشته باشند و بسته به شرایط زمانی و اهداف طرح طراحی و اجرا شوند.
بیشتر بخوانید : فضای دیجیتال و همه چیز در مورد دیجیتال مارکتینگ
اما فضای دیجیتال به دلیل حضور و فعالیت مداوم مخاطبان، ظرفیت قابل توجهی نیز برای گره زدن برند به زندگی روزمره آنان دارد. امروزه همه بسیاری از مخاطبان بخش قابل توجهی از اطلاعات خود را از طریق وبسایتها، شبکههای اجتماعی و سایر بسترهای دیجیتال تأمین میکنند. حضور مؤثر در چنین فضایی باعث میشود برند به طور مستمر در معرض دید مخاطبان قرار گیرد. این موضوع سبب میشود جایگاه برند در ناخودآگاه مخاطبان تثبیت شود تا زمانی که به خدمت یا محصول آن نیاز دارند بلافاصله به سراغ آن بیایند.
حضور مؤثر در فضای دیجیتال البته باعث آسانتر شدن دسترسی مخاطبان به برند نیز میشود. علاوه بر این، بسیاری از مخاطبان در مواجهه با برندهای جدید، وبسایت یا شبکههای اجتماعی آن را بررسی میکنند و برمبنای اطلاعاتی که در آنها موجود است تصمیم میگیرند که آیا میخواهند به برند اعتماد کنند یا خیر. همچنین گروه عمدهای از مخاطبان هنگامی که نیاز به محصول یا خدمتی دارند با جستجو در فضای اینترنت به دنبال برندهایی میگردند که بتوانند پاسخگوی نیاز آنها باشند.
بنابراین، حضور مؤثر در فضای دیجیتال برند را در معرض دید عده قابل توجهی از مخاطبان قرار میدهد و میتواند دایره مخاطبان بالقوه و بالفعل برند را به طرز چشمگیری افزایش دهد.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست؟
استراتژی بازاریابی دیجیتال به مجموعهای از راهبردها و برنامههای یکپارچه برای فعالیت و حضور مؤثر و بهینه در سطح فضای دیجیتال گفته میشود. فضای دیجیتال محیطی گسترده است که شامل رسانههای متنوع و متعددی میشود. از طرف دیگر برندها در هر یک از این فضاها به شکلهای مختلفی فعالیت میکنند. یکپارچگی و انسجام در کلیه فعالیتهایی که در این بستر انجام میشود در میزان اثرگذاری و ماندگاری فعالیتها بسیار مهم است. به طور کلی در فضای دیجیتال نیز مانند سایر بسترها با سه نوع نقطه تماس و رسانه مواجه هستیم:
- نقاط و رسانههای در اختیار برند (Owned Touchpoints & Media): وبسایت رسمی برند، حساب کاربری آن در شبکههای اجتماعی و هر نقطه تماسی و رسانهای که مالکیت و کنترل آن کاملاً در اختیار برند است این گروه را تشکیل میدهند. برخی نقاط تماسی مانند وبسایت کاملاً در کنترل برند هستند. طراحی وبسایت، محتواها، زمان انتشار و… کاملاً در کنترل برند قرار دارد. اما کنترل برند بر برخی از نقاط دیگر مانند شبکههای اجتماعی اندکی محدودتر است. صاحب حساب کاربری میتواند محتواهایی را که میخواهد در صفحه منتشر شوند طراحی کند و در هر زمانی که مایل است آنها را بارگذاری کند، اما رابط کاربری شبکه اجتماعی و یا قابلیتهای زیرساختی آن در کنترل او نیست. رسانهها و نقاط تماسی در تملک برند تأثیر قابل توجهی در اعتمادسازی دارند. معمولاً مخاطبان برای بررسی بیشتر برندی که به تازگی با آن آشنا شدهاند رسانههای در تملک آن و از همه مهمتر وبسایت و حساب کاربری شبکههای اجتماعی آن را بررسی میکنند. به همین دلیل طراحی و پیادهسازی این فضاها اهمیت بسیاری دارد.
- نقاط و رسانههای خریداری شده توسط برند (Paid Media): این بخش به رسانههایی اشاره دارد که برند برای حضور در آنها هزینهای را پرداخت میکند. در اغلب موارد این هزینه در مقابل مدت زمان مشخصی حضور در آن فضا پرداخت میشود. به عنوان نمونههایی از این گونه رسانهها میتوان به بنرهای کلیکی در وبسایتها، تبلیغات پیش از نمایش ویدیو، تبلیغات درون برنامهای و سایر مواردی از این دست اشاره کرد. برخی مواقع نیز این نوع از رسانهها مدت زمان محدودی ندارند، مانند مقالهای که در یک وبسایت آموزشی یا خبری به سفارش برند منتشر میشود. اما ویژگی مشترک در تمامی این گونه از رسانهها این است که برند کنترل چندانی بر کلیت رسانه ندارد. شما نمیتوانید طراحی یا محتوا و موضوع کلی وبسایتی را که تبلیغ شما را منتشر میکند تغییر دهید. تنها میتوانید سفارش انتشار پیام را به آنها بدهید.
- نقاط و رسانههای کسب شده توسط برند (Earned Media): یکی دیگر از ویژگیهای بسیار مهم فضاهای دیجیتال، قابلیت به اشتراکگذاری سریع و آسان مطالب و محتواهاست. هر زمانی که مخاطبان برند محتوایی را که توسط برند تولید شده برای دوستان خود ارسال میکنند درواقع رسانهای برای برند کسب میشود که هزینه مستقیمی بابت آن نپرداخته. به دست آوردن این نوع از رسانه تنها با تولید محتوای اثرگذار ممکن است؛ محتوایی که برای مخاطبان جذاب باشد و به دغدغههای آنها بپردازد و برای آنها این انگیزه را ایجاد کند که آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارند. این نوع از رسانهها اثرگذاری قابل توجهی دارند چراکه از طرف یک دوست دریافت میشوند و مشابه توصیه شخصی عمل میکنند.
تدوین استراتژی بازاریابی دیجیتال کمک میکند حضور در این بسترها به نحوی باشد که بتوان از ظرفیتهای موجود به بهترین شکل استفاده کرد.
چرا به برنامه و استراتژی دیجیتال مارکتینگ نیاز داریم؟
فضای دیجیتال فضایی شلوغ و سریع است. مخاطبان در این فضا با حجم عظیمی از اطلاعات متنوع مواجهاند. از سوی دیگر ترندها و موضوعات در این فضا، به دلیل ماهیت سریع آن، به سرعت تغییر میکنند. تنوع در میان رسانهها و مخاطبان هرکدام از آنها نیز از دیگر چالشهای این فضا است. به همین دلیل برای حضور مؤثر در فضای دیجیتال برندها باید استراتژی بازاریابی دیجیتال پویا و دقیقی داشته باشند. به عنوان مثال، هنگامی که یک مشتری بالقوه برای اولین بار به وبسایت برند مراجعه میکند، طراحی، چیدمان و نحوه دستیابی به اطلاعات مورد نیازش یک تصویر ابتدایی در ذهن او شکل میدهند. این تصویر میتواند پررنگ و یا کمرنگ باشد. میتواند موجب شود نام، هویت، رنگها، لوگو و سایر تداعیات برند در ذهن اون باقی بمانند و یا خیلی زود آنها را فراموش کند. برای آنکه مخاطبان بالقوه با جستجوی عبارتی که با محصول یا خدمت ما مرتبط است وبسایت ما را پیدا کنند باید اصول سئو را در وبسایت و مطالب آن پیاده کرده باشیم. برای آنکه تبلیغ ما در میان انبوهی از تبلیغات کلیکی دیده شود باید طراحی آن چشمگیر باشد. گذشته از اینها، کلیه فعالیتهای دیجیتال باید خط ارتباطی منسجمی داشته باشند و به صورت یکپارچه طراحی شود. اگر مخاطبی در یکی از شبکههای اجتماعی محتوایی مرتبط با برند را مشاهده کند و کمی بعد مطلبی درباره آن را در وبسایتی ببیند و در نهایت با جستجو به دنبال موضوعی خاص به وبسایت برند برسد، به احتمال بسیار زیاد برند را به خاطر خواهد سپرد.
در مقابل، اگر فعالیتها از یک برنامه و استراتژی بازاریابی دیجیتال مشخص پیروی نکنند در میان انبوه پیامها و اطلاعات گم میشوند و مخاطبان ممکن است مطلبی در مورد برند را مشاهده کنند اما چند ساعت بعد نام یا لوگوی آن را به خاطر نیاورند. طراحی و پیادهسازی استراتژی دیجیتال مارکتینگ موفق باعث میشود علاوه بر افزایش اثرگذاری، هدر رفت هزینهها نیز از بین برود، چراکه فعالیتهای متنوع برند در این فضا تبدیل به یک کل یکپارچه و همافزا میشوند. این مزایا و اهمیت استراتژی دیجیتال مارکتینگ باعث شده است برندهای بسیاری در دنیا به دنبال روشهای موفق برای تدوین و پیادهسازی استراتژی دیجیتال مارکتینگ باشند.
مشکلات ناشی از نداشتن استراتژی دیجیتال مارکتینگ
در کنار تمام مزایایی که برای توسعه استراتژی دیجیتال مارکتینگ، نداشتن یک برنامه مدون و دقیق میتواند تمامی زحمات و هزینهها را بیفایده کند. تصور کنید که از فضای شبکههای اجتماعی برای تبلیغات استفاده میکنید. با چند اینفلوئنسر و صفحه پرمخاطب قرار میگذارید که در حساب کاربریشان برند شما را تبلیغ کنند. مخاطبان تبلیغ مربوط به شما را میبینند اما به دلیل آنکه برند شما وبسایت و یا حسابی در آن شبکه اجتماعی ندارد و اینفلوئنسرها نمیتوانند لینکی برای کسب اطلاعات بیشتر ارائه دهند، ارتباط قطع میشود و مخاطب پیامی را که دیده فراموش میکند. یا در مثالی دیگر، فرض کنید که در یک کمپین دیجیتال با استفاده از تبلیغات کلیکی در یک وبسایت ورزشی مخاطبان را دعوت میکنید وارد صفحه شما شوند و آدرس ایمیل خود را برای عضویت در خبرنامهتان وارد کنند. تعداد زیادی آدرس ایمیل دریافت میکنید، اما پس از ارسال چند خبرنامه متوجه میشوید که نرخ باز شدن خبرنامهها بسیار پایین و نرخ انصراف بسیار بالاست، چراکه خبرنامه شما به طور تخصصی به موضوع سینما میپردازد و مخاطبان وبسایت ورزشی که در آن تبلیغ کرده بودید علاقهای به این موضوع ندارند.
تدوین استراتژی بازاریابی دیجیتال باعث میشود در زمان و هزینه صرفهجویی شود و برنامه ارتباطی در دستیابی به اهداف خود موفق باشد.
پیششرطهای اجرای استراتژی دیجیتال مارکتینگ
اما تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ مؤثر پیششرطهایی هم دارد که اولین آنها داشتن شناختی دقیق و صحیح از مخاطبان است. این شناخت کمک میکند تا نیازها، دغدغهها، بینش و نقاط حضور آنان تعیین شود. خلق پیامی که با مخاطبان ارتباطی ندارد و استفاده از رسانههایی که مخاطب در آن حضور ندارد موجب بیفایده بودن تبلیغات و هدر رفتن هزینهها خواهد شد. همچنین شناخت رسانهها و ویژگیهای هرکدام از آنها نیز موضوع دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. تأثیرگذاری و ظرفیتهای هر رسانه متفاوت است. هر رسانه روی قشر خاصی از مخاطبان تأثیر بیشتری دارد. به علاوه، ابعاد و ویژگیهای بنری که به عنوان تبلیغ کلیکی در یک وبسایت خبری منتشر میشود ممکن است کاملاً با ابعاد و ویژگیهای بنری که در وبسایت دیگری قرار میگیرد متفاوت باشد. یکی از پلتفرمهای پخش ویدیو ممکن است برای تبلیغات پیش از نمایش ۴ ثانیه زمان در نظر گرفته باشد و پلتفرمی دیگر ۱۵ ثانیه. در پیادهسازی استراتژی دیجیتال مارکتینگ در نظر گرفتن این ویژگیها ضروری است.
در ادامه تعیین مدل بازاریابی دیجیتال نیز از جمله پیشنیازهای تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ است. این مدل برمبنای اهداف هر فعالیت و با در نظر گرفتن ویژگیها، اثرگذاریها و قابلیتهای هر روش تعیین میشود. و در نهایت بودجه فعالیتها نیز باید مشخص باشد، تا بتوان با در نظر گرفتن سقف هزینهها و سایر پیششرطهای ذکر شده در این بخش استراتژی بازاریابی دیجیتال را به شکلی مؤثر و بهینه طراحی کرد.
انواع استراتژی دیجیتال مارکتینگ
دیجیتال مارکتینگ شامل مدلها و روشهای متنوعی است که بسته به اهداف فعالیتها میتوان از یک یا مجموعهای از آنها استفاده کرد:
- بهینهسازی برای موتورهای جستجو (سئو): تمرکز در این روش بر بهینهسازی وبسایت برند به نحوی است که در جستجو برای عبارات مرتبط با آن در ابتدای لیست نمایش داده شود. با توجه به آنکه عده زیادی از مخاطبان برای پیدا کردن پاسخ به سؤالات، نیازها و دغدغههای خود به جستجو در سطح اینترنت میپردازند و بیشتر به نتایج اولیه لیست توجه میکنند، این موضوع تأثیر قابل توجهی بر افزایش مخاطبان دارد. با توجه به محبوبیت موتور جستجوی گوگل، در اغلب موارد، در این روش بیشتر تمرکز بر بهینهسازی سایت بر مبنای الگوریتمهای این موتور جستجو است. مهمترین روشهای این مدل بازاریابی، بهینهسازی معماری و طراحی سایت، رعایت قواعد گوگل برای عناصری نظیر متادیتا، تولید و استفاده از لینکهای داخلی و بکلینکهای خارجی و همچنین تولید محتوای مرتبط برمبنای قواعد سئو است.
- تبلیغات کلیکی: این مدل از تبلیغات شامل نمایش لینکهای متنی یا بصری در وبسایتهای پربازدید میشود. این لینکها مخاطبان را به صفحه فرود مورد نظر هدایت میکنند که میتواند صفحه اصلی وبسایت و یا صفحه اختصاصی یک کمپین باشد. تبلیغات کلیکی انواع مختلفی دارند، تبلیغات بنری که با با نمایش یک تصویر ثابت یا پویا پیام تبلیغات را نمایش میدهند و تبلیغات همسان که لینک را در میان صفحاتی که مطلبی مرتبط با کمپین دارند نمایش میدهند برخی از این انواع هستند. عنوان تبلیغات کلیکی به آن دلیل برای این دسته از تبلیغات انتخاب شده که معمولاً هزینه آنها به ازای هر بار کلیک کاربران محاسبه میشود. تبلیغات نمایشی که هزینه آنها به ازای هر بار مشاهده توسط کاربران محاسبه میشود نیز از نظر ماهیت مشابه همین نوع تبلیغات هستند.
- تبلیغات شبکههای اجتماعی: این نوع از تبلیغات به طور خاص بر کاربران شبکههای اجتماعی تمرکز دارد. این شبکهها به دلیل نقش پررنگی که در زندگی روزمره اکثر افراد دارند، میتوانند به شدت در پیشبرد اهداف ارتباطات بازاریابی مؤثر باشند. فعالیت در این شبکهها شامل دو بخش اصلی است. بخش اول مدیریت حساب کاربری اختصاصی برند و تولید محتوای مؤثر است که با هدف ارتباط روزمره با مخاطبان و دریافت نظرات و همچنین پشتیبانی و پاسخگویی به سؤالات آنها دنبال میشود و بخش دوم استفاده از ظرفیتهای تبلیغاتی اینفلوئنسرها، صفحات پرمخاطب و سایر رسانههای فعال در این شبکههاست.
- بازاریابی محتوایی: تقریباً تمامی فعالیتهای بازاریابی دیجیتال شامل تولید محتوا میشوند. محتوای مؤثر مهمترین حلقه در پیادهسازی استراتژی دیجیتال مارکتینگ است. بازاریابی محتوایی معمولاً به فعالیتهایی گفته میشود که شامل تولید و انتشار محتواهای متنی، گرافیکی، ویدیویی و یا صوتی در بسترهای مختلف ارتباطی است. این محتوا میتواند برای وبسایت برند و همراستا با استراتژی بهینهسازی برای موتورهای جستجو باشد و یا برای حساب کاربری برند در شبکههای اجتماعی و با هدف قرار گرفتن در زندگی روزمره مخاطبان تولید شود.
- بازاریابی مبتنی بر ایمیل: در این روش ایمیلهایی برای مخاطبان قبلی که اطلاعات آنها را در اختیار داریم ارسال میشود و آنها را دعوت میکند تا اقدامی مشخص انجام دهند. ایمیلهایی که فروشگاههای آنلاین برای مشتریان قبلی خود ارسال میکنند و در آنها خبر از برگزاری جشنوارههای جدید میدهند و یا خبرنامههای دورهای که با هدف حفظ ارتباط با مخاطبان قبلی ارسال میشود و آنها را دعوت میکند برای خواند مطالب کامل به وبسایت مراجعه کنند برخی از مثالهای این روش بازاریابی هستند.
- بازاریابی تلفنهای همراه: با توجه به نقش پررنگ تلفنهای هوشمند در زندگی هرروز ما، استفاده از ظرفیتهای تبلیغاتی این دستگاهها نیز میتواند تأثیر قابل توجهی در دیده شدن پیامهای تبلیغاتی و جذب مخاطبان داشته باشد. بسیاری از اپلیکیشنها و بازیهایی که روی گوشیهای همراه اجرا میشوند جایگاههایی برای نمایش تبلیغات دارند. در برخی از این برنامهها و بازیها، تماشای تبلیغات و یا انجام فعالیتهای مرتبط با آن تبلیغات باعث کسب امتیازاتی میشود و همین موضوع باعث میشود مخاطبان انگیزه بیشتری برای مشاهده تبلیغات یا انجام فعالیتهای خواسته شده داشته باشند.
- بازاریابی رابطهای (Affiliate Marketing): در این روش، هر کانال ارتباطی به ازای مخاطبان و مشتریانی که به صفحه کمپین و یا فروش محصول هدایت کند، درصدی از فروش را به عنوان پاداش دریافت میکند. این روش در حقیقت میتواند در بستر انواع رسانههای دیگر مانند تبلیغات کلیکی، همکاری با اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی و یا بازاریابی تلفنهای همراه پیاده شود و تفاوت آن بیشتر در مدل محاسبه و پرداخت هزینههاست.
مراحل ایجاد یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ
اولین گام در طراحی توسعه استراتژی بازاریابی دیجیتال هدفگذاری است. تعیین اهداف دقیق برای فعالیتها چارچوب آنها را تعیین میکند. تمامی گامهای بعدی برنامه بازاریابی دیجیتال برمبنای اهداف تعیین شده در این گام طراحی میشوند. در صورتی که این هدفگذاریها به صورت کمّی باشند، بررسی و سنجش آنها آسانتر خواهد بود اما این موضوع همیشه امکانپذیر نیست. سپس بر مبنای اهداف تعیین شده و شناختی که از مخاطبان و رسانهها داریم و همچنین برمبنای محدودیتهای بودجه ابتدا رسانهها را تعیین و سپس پیام کمپین را طراحی میکنیم. این پیام باید به نحوی طراحی شود که با دغدغههای مخاطب، حال و هوای او هنگام حضور در رسانه مورد نظر همخوانی داشته باشد. سپس باید بین ابعاد مختلف کمپین انسجام و هماهنگی ایجاد کرد. پیامهایی که در بسترهای مختلف رسانهای منتشر میشوند، از تبلیغات کلیکی تا محتوایی که توسط یک اینفلوئنسر منتشر میشود باید به شکلی همافزا پیامی یکپارچه و واحد را منتقل کند. این موضوع به خصوص در کمپینهایی که گستردهتر هستند و رسانههای متعددی را شامل میشوند اهمیت بیشتری دارد. طراحی محتواهای بصری، متنی، ویدیویی، صوتی و سایر انواع محتوا نیز گام بعدی است. این محتواها باید مطابق با رسانهای که قرار است در آن منتشر شوند به نحوی طراحی شوند که ضمن در نظر گرفتن استانداردها و محدودیتهای آن رسانه تأثیرگذاری بهینهای داشته باشند.
در نهایت نوبت به پیادهسازی استراتژی دیجیتال مارکتینگ میرسد. انتشار محتواها و تبلیغات، لانچ صفحات فرود، ارسال ایمیلها و مواردی از این دست، در این مرحله صورت میگیرد. در این مرحله ضروری است که اقدامات مطابق با برنامهریزی زمانی قبلی صورت گیرد. انتشار تبلیغات کلیکی زمانی که صفحه فرودی که قرار است تبلیغات به آن لینک شوند هنوز لانچ نشده میتواند بر خروجی کمپین تأثیر منفی بگذارد. و در نهایت پس از شروع کمپین نوبت به سنجش و بهینهسازی میرسد. اصلاح فعالیتها در فضای دیجیتال بسیار سادهتر و سریعتر از سایر فضاهاست. تغییر بنر منتشر شده در یک وبسایت هزینه و زمان چندانی نمیبرد، درحالیکه این شرایط ممکن است برای یک بیلبورد کاملاً متفاوت باشد. حضور مؤثر در فضای دیجیتال نیازمند پویایی و رصد دقیق بازخوردها و سنجش آنها در مقابل اهداف برنامه است