فرهنگ سازمانی، به یک عبارت آشنا برای تمام مدیران و کارمندان تبدیل شده است. چنانچه از افراد بپرسید چگونه میتوان یک فرهنگ خوب سازمانی ایجاد کرد، بسیاری از آنان بلافاصله این پیشنهادات را ارائه میکنند:
- ارایه مزایای سخاوتمندانه به کارکنان مانند استارباکس یا اجازه پوشش راحتتر مانند شرکت هواپیمایی ساوثوستایرلاینز.
- افراد بسیار کمی هم به این پیشنهادات اشاره خواهند کرد: تشویق کارمندان به مخالفت کردن با مدیران مانند آمازون یا اخراج کارمندان با کارآیی پایین، مانند کاری که جک ولش در جنرالالکتریک انجام داد.
برای پرداختن بهتر به شکافها و هماهنگی و ادغام برند و فرهنگ سازمانی، در ابتدا باید اهداف، آرزوها و جاهطلبیهای برند خود را شناسایی کنید. آیا میخواهید برند شما به عنوان یک برند قابل اطمینان، با بهترین عملکرد شناخته شود؟ یا قصد شما به چالش کشیدن روش انجام کارها و معرفی برند خود، بهعنوان برهمزننده وضع موجود و یک پیشرو است؟ شاید هم خلق مفاهیم مثبت محیطی و اجتماعی؟
در صورتی که قصد برگزاری پروژه برندینگ برای کسب و کار خود را دارید میتوانید از مشاوره رایگان همکاران ما با شماره 92005146 بهرهمند شوید و یا به خدمات سایت شرکت تبلیغاتی پرمون طرح مراجعه کنید.
قبل از هر چیز باید به تعریف فرهنگ سازمانی بپردازیم:
فرهنگ سازمانی چیست؟
فرهنگ سازمانی به مجموعه ارزشها، هنجارها، سیستمها، نمادها و مفروضات مشترک میان کارکنان یک سازمان است. حقیقت آن است که داشتن یک فرهنگ سازمانی متمایز و نه تقلید از شرکتهای دیگر به شرکتهای بزرگ کمک میکند، تا به نتایج بسیار درخشان دست پیدا کنند.
هر یک از این شرکتها با اتحاد، یکپارچگی و همسو کردن برند با فرهنگ سازمانی خود توانستهاند موتور محرکه رشد و سود بیشتر را نیرومندتر سازند. رهبران این شرکتها به این نکته پ بردهاند که یک فرهنگ سازمانی متمایز و قوی، مساوی است با یک برند متمایز و قدرتمند. داشتن یک برند شگفتانگیز، میتواند یاریدهنده پیشرفت یک فرهنگ سازمانی شگفتانگیز باشد. فرقی نمیکند فرهنگ سازمانی شما دوستانه باشد یا رقابتی، حمایتگر باشد یا تحلیلگر؛ مهم آن است که فرهنگ سازمانی و برند شما، با اهداف و ارزشهای یکسانی هدایت شوند.
هنگامیکه در درون سازمان به روشهای خاص و منحصربهفرد عمل کنید، نتیجه و خروجی آن تولید هویت و تصویر خاص و منحصربهفرد مطلوب شما خواهدبود. در این مسیر نیاز به کارمندانی دارید که مفاهیمی چون روشهای متمایز، جهت خلق ارزش برای مشتری، نکات متمایز کننده برند شما از دیگر رقبا، شخصیت خاصی که شرکت با آن خود را در معرفی میکند را به خوبی درک کنند و با آغوش باز بپذیرد. درعینحال میبایست کارمندان به آن درجه از توانمندی و اختیار دستیابند، تا خود این مفاهیم را تفسیر و تقویت سازند. این هدف با پرورش فرهنگ سازمانی متمایز، برند محور، نیرومند و شفاف بهدست خواهد آمد.
تضاد فرهنگ سازمانی با برند
اگر فرهنگ سازمانی و برند شما با یکدیگر سازگاری نداشته باشد، ممکناست با کارمندانی شاد و موثر که محصول و نتیجه نهایی اشتباهی تولید میکنند، روبهرو شوید. مثلا فروشگاهی را تصور کنید که در آن همه کارمندان بر اساس یک فرهنگ سازمانی عملیاتی تربیت شدند که در آن بر بازدهی موثر تاکید شده بود؛ اما همچنان که صنعت بیشتر بهسمت خدمات مشتری و کالا پیش میرود، این فروشگاه از رقبای خود عقب میفتد. دلیل عقبافتادگی، این بود که تمرکز کارمندان بیشتر بر روی افزایش گردش موجودی کالا و فروش بیشتر بود و از این نکته غافل مانده بودند که هرچند این فرهنگ سازمانی بسیار چالاک و فعال است، اما مانع از خدمترسانی خوب و مناسب به مشتریان و ارتقای تصویر برند شده است. به یاد داشته باشید که عدم استفاده از ارزشها و اهداف برند برای جهتدهی به مسیر فرهنگ سازمانی، بهاحتمال زیاد منجر به از دست دادن مقادیر بسیار بالای سرمایه خواهد شد.
هماهنگی برند با فرهنگ در یک سازمان
با پیشروی و حرکت واحد و یکپارچه برند و فرهنگ سازمانی، شما از نیروی کار هماهنگ و متمرکز بهرهمند خواهید شد و دیگر نیازی به صرف نیرو و انرژی اضافی، برای حدس زدن مسیر و چگونگی دستیابی شرکت به اهداف و جایگاه مورد نظر خود نخواهید داشت. همچنین منابع انسانی، دیگر به دنبال کشف الگوهای رفتاری و مهارتهای مورد نیاز آینده و یا حفظ سیستمهای ارزیابی عملکرد که با ارزشهای شما همگام نیستند، نخواهد بود. بهعلاوه بخشهای فروش و بازاریابی، هر یک بر اساس برداشت و دیدگاه متفاوت خود از چگونگی رسیدن به نتیجه و هدف عمل نخواهد کرد. میتوان گفت که همه واحدهای سازمانی مانند یک پل به یکدیگر متصل میشوند و ابتکارات مجزا و از هم گسسته به حداقل خود خواهد رسید؛ چرا که هر فرد به طور خارقالعاده ای بر اولویتهای مشابه متمرکز میشود.
حال سوال این است، چگونه میتوان فهمید که برند و فرهنگ سازمانی بهطور متقابل و دو طرفه در حال تقویت یکدیگرند؟ یکی از علایم و نشانههای آن عدم همخوانی و ارتباط میان تجربیات کارمندان و تجربیات مشتریان است. چنانچه برخورد شما با کارمندان، با توقع شما از نحوه برخورد کارمندان با مشتریان متفاوت باشد، نشاندهنده آن است که سازمان بر اساس ارزشهای دوگانه عمل میکند.
- اگر بهطور مداوم در پی معرفی محصولات و فنآوریهای جدید به مشتریان خود هستید؛ پس در ابتدا ذهنیت آزمون و یادگیری را در میان کارمندان خود تربیت کرده و پرورش دهید و آنها را تشویق به استفاده از بهروزترین ابزارها و گجتها نمایید.
- چنانچه وجه تمایز خدمات و محصولات برند شما با دیگر رقبا، خلق احساس و تصویری متفاوت است؛ کارمندان خود را تشویق کنید که ابتدا آنان، خلاقیت و طراحی را تجربه کنند. شما نمیتوانید از کارمندان خود توقع داشتهباشید، مزایایی را به مشتری ارایه دهند که خود تجربه و احساسی از آن ندارند.
هنگامی که دریابید به دنبال چگونه برندی هستید، قادر به شناسایی ارزشهای مربوطه و مورد نیاز فرهنگ سازمانی ، خواهید بود. یک برند عملکردگرا، میبایست فرهنگ دستاورد محور، برتری طلب و با ثبات را در سازمان پرورش دهد. در حالیکه برای یک برند با مسئولیتهای محیطی و اجتماعی؛ قدرت درک و تشخیص بالا از اهداف، تعهد و ارزشهای اجتماعی، مورد نیاز است. هنگامیکه به درک روشنی از ارزشهای ضروری جهت حمایت و تقویت برند مطلوب خود رسیدید، میتوانید از آن بهعنوان مشعل آگاهیبخش دیگر فعالیتها شامل طراحی سازمانی، توسعه رهبری و مدیریت، سیاستها و رویهها، تجربه مشتریان و … بهره برید. در این راستا شرکت تحقیقات بازار خانه ایده آزود به شما کمک خواهند کرد .
درباره نویسنده
دنیس لی یون یک فرد مهم و شناختهشده در ساخت و تثبیت موقعیت برندهای بزرگ و شرکتهای ممتاز است. همچنین وی تجربه بیست و پنج سال همکاری با برندهای جهانی، چون Sony و Frito-Lay را دارا است. دنیس مشاور، سخنگو و همچنین نویسنده کتابهای زیر است:
• What Great Brands Do: The Seven Brand-Building Principles that Separate the Best from the Rest and the new
• FUSION: How Integrating Brand and Culture Powers the World’s Greatest Companies.