برنامه ریزی ، کلمهای که این روزها هر فرد موفقی از آن صحبت میکند. حتما شما هم لباسهایی در کمد خود دارید که مدت زمان زیادی آنها را نپوشیدهاید، گرچه همهی آنها نو هستند و هیچوقت نور آفتاب ندیدهاند. آیا به دلیل این عادت فکر کردهاید؟ برند شخصی درست مانند سلیقهی شما در انتخاب لباس است. شاید آگاهی نداشتن از خصوصیات شخصی و فقدان برنامه ریزی مشکل شما باشد. در آژانس تبلیغاتی پرمون طرح در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم.
طرح مشکل
اگر یک ژاکت شیک کشمیر را پشت ویترین مغازه میبینید و با خود فکر میکنید باید یک دست از آن را در کمد لباس خود داشته باشید، مطمئن باشید اگر هم آن را بخرید، به تن نخواهید کرد. اگر یک کت و شلوار جلیقهدار گران هم بخرید، اما تا به حال جلیقه نپوشیده باشید، احتمالاً موقع انتخاب لباس آن را از کمد بیرون نخواهید آورد. برند شخصی درست مانند سلیقهی شما در انتخاب لباس است. برای پرسشهای زیر باید پاسخهای صادقانهای داشته باشید تا بتوانید برای برند شخصی خودتان برنامه ریزی کنید:
- سعی دارید توجه چه فرد یا افرادی را جلب کنید؟
- سلیقهی معمول شما چیست؟
- و قصد تعریف چه داستانی را دارید؟
بدون دانستن جواب این پرسشها، نمیتوانید بهراحتی لباس انتخاب کنید، چون هیچ برند شخصی ندارید که به آن پایبند باشید. هر لباسی را هم که انتخاب کنید به احتمال زیاد به سایر لباسهایی که دوستشان ندارید اضافه خواهد شد. یک برند شخصی معتبر و قابلدرک را شبیه یک کت و شلوار خوشدوخت تصور کنید. در این کت و شلوار نه تنها عالی به نظر میرسید، بلکه احساس خوبی هم دارید. با این توضیحات، حتما آن کت و شلوار را میخرید و برای مصاحبهی شغل رویاییتان یا هر قرار مهمی که دارید حاضر میشوید. برای داشتن یک برند شخصی (شبیه همان کت و شلوار خوشدوخت)، باید همان چیزی بشوید که «هستید». برای این منظور، پرمون طرح از طریق برنامه ریزی ۵ مرحلهای زیر به شما در شناسایی برند شخصیتان کمک خواهد کرد:
ارائهی راهحل
۱. اهداف خودتان را مشخص کنید.
تعیین اهداف، نخستین و بدیهیترین مرحلهی برنامه ریزی است که بهواسطهی آن افراد به بهینهسازی تصویر خود در فضای آنلاین میپردازند، اما منظور ما اهدافی نظیر موارد زیر نیست:
- «میخواهم در فضای آنلاین خوب به نظر برسم».
- «میخواهم سرمایهام بازگشت داشته باشد».
این اهداف عالی هستند، اما ربطی به برنامه ریزی برای برندسازی شخصی ندارند. باید فعالیتهای بسیاری را به منظور بهبود و گسترش حضور مجازیتان در برنامه ریزی خود بگنجانید تا بتوانید کسبوکارتان را در مسیر درست هدایت کنید: از تولید محتوا گرفته تا انتشار آن و داشتن حضور پررنگ در رسانههای اجتماعی و دخیل شدن در ابتکار عملهایی در زمینهی روابط عمومی و موارد دیگر. تمام این فعالیتهای دیجیتال زمانی ارزشمند هستند که نخست اهداف خاص خودتان را بشناسید. در غیر این صورت، فرصتهای بزرگی را از دست میدهید. بنابراین بهتر است از این فعالیتها و تلاشهای آنلاین بهره ببرید و مشخص کنید که مثلا ظرف پنج تا ده سال آینده میخواهید به چه اهدافی برسید. گرچه باید به یاد داشته باشید که بهره بردن از فضای آنلاین مانند استفادهی ابزاری از آن برای رسیدن به یک هدف است، بنابراین برنامه ریزی شما باید بهگونهای باشد که پیش از شروع به کار اهدافتان را مشخص کرده باشید.
چه چیزی بیشتر از همه در مورد دستاوردهای احتمالی چند سال آینده برای شما هیجانانگیز است؟ آیا میخواهید یک کتاب پرفروش بنویسید یا برای نخستین بار قرار است سخنرانی کنید؟ آیا خواهان آن هستید که در محل کار خود به میزان خاصی از درآمد برسید یا ترجیح میدهید کسبوکار خودتان را راهاندازی کنید؟ پاسخهای شما به این سوالات (و سوالات زیر) به منزلهی سکانی خواهد بود که کمپین برندسازی شخصی شما را به پیش خواهد برد. بدون اینها، شما فقط روی پدال گاز فشار میآورید بدون اینکه بدانید مقصد کجاست.
۲. طرح پیشنهادی منحصربهفرد خودتان را با دقت شناسایی کنید.
هرگز قبل از تعیین محصول و ارزش منحصربهفرد آن در بازار، بازاریابی یک کسبوکار را شروع نکنید. چراکه احتمال دارد در صورت رعایت نکردن این نکته نتیجهی خوبی نگیرید. برندهای شخصی باید به این نکته اهمیت بیشتری بدهند. پیش از باز کردن یک وبلاگ، پیش از اینکه حتی توئیت بعدی خود را ارسال کنید، باید طرح پیشنهادی ارزشمند و منحصربهفرد خود را با دقت شناسایی کنید. به عبارت دیگر، با این اقدام هوشمندانه شما خواهید دانست:
- چه منفعت و سودی را با این کار به مردم ارائه میدهید؟
- این «مردم» چه کسانی هستند؟
- چگونه مشکلات آنها را حل میکنید؟
- چه چیزی شما را از سایر برندهای مشابه متمایز میکند؟
اگر در پاسخ دادن به این سوالات با مشکل روبرو هستید، ابتدا به این بیاندیشید که دلیل اشتیاق شما نسبت به کارتان چیست. پس از آن، مشخص کنید که دوست دارید به چه مخاطبانی بیشتر از همه کمک کنید و چگونه میتوانید این کار را بهتر از دیگران انجام بدهید.
۳. روایت برند خاص خودتان را بسازید.
مردم داستانها را به خاطر میسپارند. به یک نفر بیاندیشید که واقعاً او را تحسین میکنید، برای مثال، یک مدیر عامل، یک چهرهی محبوب یا یکی از اعضای خانواده. سپس فکر کنید و از خودتان بپرسید که چرا او را تحسین میکنید. چه داستان و روایت متقاعدکنندهای در رابطه با این فرد وجود دارد؟
جی.کی. رولینگ (J.K. Rowling) یکی از شخصیتهای مورد علاقهی من است. رولینگ در فقر بزرگ شد. زمانی که فرزند اولش را پس از جدایی از همسرش به تنهایی و بدون شغل بزرگ کرد، در همان وضعیت بد مالی بسر میبرد. او نهایت تلاش خودش را میکرد تا مخارج زندگی دخترش را تامین کند. رولینگ در حالی که در یک قطار گیر افتاده بود ایدهی هری پاتر به ذهنش رسید و با عجله آن را پشت یک دستمال یادداشت کرد. نسخهی خطی نخستین کتاب او ۱۲ بار رد شد، اما به هر طریقی که بود برای چاپ آن پافشاری کرد تا زمانی که یک شرکت کوچک انتشاراتی فرصتی را در اختیار او قرار داد و باقی داستان شهرتش را هم که میدانید. رولینگ ظرف کمتر از یک دهه از بیکاری و زندگی باحقوق و مزایای دولتی تا تبدیل شدن به یک میلیاردر پیش رفت.
یکی دیگر از داستانهای مورد علاقهی من، داستان آنیک سینگال (Anik Singal) است. سینگال کسی بود که فقط میخواست ثابت کند هر آنچه را که برای تبدیل شدن به یک کارآفرین لازم است، دارد و دقیقاً ۱۸ ماه پیش از اینکه اولین دلار درآمدش را کسب کند، بازاریابی دیجیتال را تجربه کرد. او به سرعت برنامه ریزی کسبوکار خود را عملی کرد و درآمدش را از هیچ به ۱۰ میلیون دلار رساند. سپس زمانی که کسبوکار، منابع مالی و سلامتیاش دود شد و به هوا رفت، متوجه شد که همه چیز در حال از بین رفتن است. سینگال که شانس دومی به دست آورده بود، به بررسی دقیق وضعیت موجود پرداخت، اولویتهایش را تغییر داد و از آن پس حتی سختتر از قبل کار و تلاش کرد. او توانست با برنامه ریزی جدید خود به جایگاه کنونی یعنی مدیر عامل Lurn، یکی از بزرگترین پلتفرمهای انتشاراتی دیجیتال جهان برسد.
در خلق روایت برندی که مخاطبین شما با آن ارتباط برقرار میکنند و آن را به یاد میسپارند، منحصربهفرد بودن امری حیاتی و ضروری محسوب میشود. اگر سوالات درستی را از خودتان بپرسید، روایت برند شما به طور طبیعی منحصربهفرد خواهد شد:
من چه موانعی را با موفقیت پشت سر گذاشتهام؟ به چه اهداف مطلوب و خوشایندی دست یافتهام یا در حال دستیابی به چه اهدافی هستم؟ چگونه در جهت بهتر شدن تغییر کردهام؟ میتوانید دربارهی این موضوع با فرد دیگری بحثوگفتگو کنید تا بتوانید کمی از این روایت که به تازگی در ذهن خود پرورش دادهاید، فاصله بگیرید. پیشنهاد دیگر این است که تجسم کنید در مصاحبهای از شما میپرسند: «کل داستان را برای ما تعریف کن، چطور شد به جایی که الان هستی رسیدی؟»
۴. خصوصیات شخصیتی منحصربهفرد خودتان را شناسایی کنید.
شخصیت شما بخش ضروری و حیاتی آن چیزی است که از شما، «شما» را میسازد. جی. کی. رولینگ بدون پشتکار و علاقه باز هم میتوانست نویسنده و خالق هری پاتر شود، اما کتابش نمیتوانست تا این حد جذاب و بهیادماندنی شود. آنیک سینگال هم بدون برخورداری از یک روحیه و شخصیت «مبارز» نمیتوانست همان کارآفرین کنونی بشود.
زمانی که به ویژگیهای شخصیتی خود عمیق فکر میکنید، به یاد داشته باشید که معمولاً دیدگاه دیگران دربارهی ما در مقایسه با دیدگاه ما نسبت به خودمان متفاوت است. «دیگران» همان کسانی هستند که در آینده به صورت آنلاین با برند شخصی شما در ارتباط خواهند بود، بنابراین نظر آنها دربارهی شخصیت شما، برداشت مهمتری تلقی میشود. تا جای ممکن سعی کنید برند نامعتبر یا ناکارآمد را معرفی نکنید. برای تحلیل خصوصیات شخصیتیتان از دوستان، خانواده و همکارانتان کمک بگیرید و از آنها بخواهید نظراتشان را دربارهی صفات شخصیتی شما بگویند.
جمعبندی
پس از جمعآوری اطلاعات و یافتن پاسخ پرسشهای برشمرده، برنامه ریزی شما برای برند شخصی کامل میشود. شرح شما از برند شخصیتان نمادی از فعالیتهای آنلاین شما محسوب میشود. بنابراین داستان برند شما باید با اهداف و شخصیت خود شما تناسب داشته باشد. اگر غیر از این باشد، سرنوشت برند شما مانند همان لباسهایی خواهد شد که بیهدف و بدون برنامه ریزی خریدهاید و هرگز آنها را نپوشیدهاید.